در یکی از مقالات قبل با کوچینگ آشنا شدیم
با خلاصه تعریف مجددی از کوچینگ، تفاوت کوچینگ با روانشناسی و منتورینگ
در مشاوره و روانشناسی، تمرکز بر درمان انواع مشکلات روانشناختی و معمولا به میزان زیادی رویکرد اصلی، واکاوی و نگاه به گذشته فرد است. اما کوچینگ یک فرایند درمانی نیست، بلکه یک فرآیند ارتقای کیفیت و تحول است. در کوچینگ، نگاه به مراجعه کنندگان، بدون قضاوت بوده و مراجعه کننده، به عنوان فردی توانمند که پتانسیل حل مشکلات خود و پیدا کردن راه حل و رشد را دارد، شناخته می شود. کوچینگ بر عمل در زمان حال و برنامه ریزی مسیرآینده برای رسیدن به اهداف استوار است و به همین دلایل، تمرکز آن بر آینده است.
کوچینگ؟
با آنکه کوچینگ آمیخته ای از دیگر نظامها مانند روانشناسی، مشاوره و مدیریت را بکار میگیرد، ولی خود بطور مستقل، نظامی است در راه همراهی کردان دیگران برای ایجاد یک زندگی ایده آل.
کوچ ها با مراجعین در مورد موضوعات مختلف اعم از موضوعات خصوصی، کسب و کار، مسائل حرفه ای و بطور کلی با مسئله هایی که افراد در جلسه مطرح می کنند مانند دلیل آن که نمی توانند از توانمندیهایشان بخوبی استفاده کنند، در مدیریت زمانشان گاه دچار مسئله می شوند، در انتخاب ها دچار تردید می شوند و چالش ها و نگرانی هایی از این قبیل کار میکنند. کوچ یک همراه مطمئن و یک مشوق با انگیزه در راستای حرکت دادن مراجع به سمت اهداف از پیش تعیین شده اش میباشد.
کوچینگ برای افرادی مناسب است که نیازمند افزایش خلاقیت و کارایی خود هستند. در پی آن هستند که ذهنشان را سازمان دهند و اهداف شان را شفاف سازی کنند، برای رسیدن به خواسته های خود برنامه ریزی و یا مشکلات سطحی خود را حل کنند.
فراموش نکنید که در فرآیند کوچینگ، درمان اتفاق نمی افتد و راه حل ارائه نمی شود. کوچینگ فقط تسهیل گری است که در مسیر شما به سمت جایی که مد نظرتان است، همراهی تان می کند.
در این تعریف به شخصی که نیاز به همراهی دارد مراجع یا کوچی گفته می شود و به فرد حمایت کننده، کوچ گفته می شود. کوچ شخصی است که با گذراندن ساعت ها آموزش و کسب مهارت های لازم برای ارائه ی خدمات، در زمینه هایی چون کوچینگ فردی، روابط، مدیریت، کسب و کار و… با کمک خودِ شخص مراجعه کننده و ابزار کوچینگ به دنبال الویت ها، اهداف، چالشها، و توانمندیهای بالقوه ی مراجع می گردد.
هدف اصلی کوچینگ این است که به مراجع کمک کند تا پتانسیلهای درون خودش را بالفعل کند و زندگی هدفمند و با معنایی را در پیش بگیرد
روانشناسی و کوچینگ
کوچینگ بر خلاف رواندرمانی بر روی گذشته، کاستیها و اختلالات روانی تمرکز نمیکند بلکه کوچینگ را میتوان راهکاری مناسب برای کسانی دانست که به دنبال تغییرات مثبت و عمیق در زندگی حال و آیندهی خود هستند. کوچینگ بر پایهی امکانات و توانمندیهایی که هماکنون در دسترس فرد است به بهبود زندگی در زمان حال و آینده میپردازد.
معمولا، اما نه حتما، اشخاصی که به روانشناسان مراجعه می کنند، از نوعی بیماری و اختلال رنج می برند که آن ها را از زندگی معمول و روزمره ی شان دور نموده است و همچنین اقدامات ساده را نمی توانند انجام دهند. اما در کوچینگ فرد دارای زندگی کاملا عادی و معمولی است اما ممکن است در مرحله ای از زندگی اش دچار سردرگمی شده باشد و نیاز به شخصی دارد که با گفت و گو و حمایت و همدلی به حل این مشکلات بپردازند.
بنابر این، روانشناس کسی است که به بررسی حالات روانی طبیعی و غیرطبیعی فرد، روندهای عاطفی، شناختی، اجتماعی و نهایتاً بررسی رفتار افراد می پردازد. در تعریفی ساده تر از روانشناس، او یک متخصص حوزه سلامت به شمار می رود که در زمینه درمان مشکلات روان و هنجار های رفتاری افراد فعالیت دارد. او رفتار، شخصیت، تعاملات با افراد و محیط و یادگیری را در انسان به شکل تخصصی مورد بررسی قرار می دهد.
روانشناس وظیفه دارد تا با کمک متدهای درمانی خود، فرد را از نشانه های اختلالش جدا سازد، رفتار او را تنظیم کند و فرد را به بالاترین سازگاری با محیط خود برساند.
منتورینگ
اول از همه با واژه ی منتور آشنا شویم. منتور شخصی است که با توصیه ها و تجارب خود که در یک موضوع و حرفه ی خاص موفق شده است، فرد را راهنمایی می کند. به عنوان مثال شخصی تصمیم به تاسیس یک شرکت دارد ولی نمی داند که به چه راه و روشی باید اقدام کند. منتور شخصی است که در مدیریت و یا تاسیس یک نوع شرکت، تخصص و تجربه ی بالایی دارد که می تواند به آن فرد کمک نماید.
تفاوت های میان کوچینگ و منتورینگ
فرق منتور و کوچ
منتور طی پروسه ای، دانش و تجربیات خود را در اختیار منتی (شخصی که منتورینگ بر رویش انجام می شود.) قرار می دهد. در محل کار، منتور، منتی را راهنمایی و مسیری را برای او فراهم می کند- معمولا منتی شخصی با سن و سال و همچنین سطح کمتر از منتور است و آرزوی جایگاه منتور را دارد.
سازمان ها می توانند هم کوچ ها و هم منتور ها را به کار گیرند. این مقاله به نشان دادن تفاوت های کلیدی بین منتورینگ و کوچینگ؛ همچنین به نشان دادن اینکه چه زمان برخی مدیریت های با سطح بالاتر یکی از این دو تکنیک را به دیگری ترجیح می دهند، پرداخته است.
چه زمانی به کوچینگ مراجعه کنم؟
هنگامی که به دنبال استعداد ها و علایق خود هستید.
هنگامی که دچار سردرگمی در زندگی خود شده اید.
هنگامی که الویت های خود را نمی توانید دسته بندی کنید.
هنگامی که نمی دانید چگونه با موانع پیش رو دست و پنجه نرم کنید.
هنگامی که در رسیدن به اهداف خود (چه شخصی و چه کاری) نمی دانید چگونه عمل کنید و نیاز به نظارت شخص دیگری دارید.
ایجاد مهارت هایی جدید در خود تا بتوانید ارزش های خود را محقق سازید.
تغییر و بهبود رفتار های خود، در مدت زمانی کوتاه.
چه زمانی به منتورینگ مراجعه کنیم؟
نیازمند شخصی متخصص و با تجربه جهت هدفی خاص و مشخص
نیازمند شخصی برای انتقال دانش و تجربه در یک حوضه ی خاص
بهبود و افزایش توانایی رهبری و یا مدیریت.
شناسایی موانع مشخص و از بین بردن موانع به کمک منتور.
در نهایت این سوال شاید برایتان به وجود آمده باشد، کدام؟ منتور و یا کوچ؟ همان طور که اشاره شد هر دوی این ها دارای تخصص ها و مهارت های ویژه ی خود هستند و شما را در پیشبرد اهداف شما کمک می نمایند. افراد موفق ممکن است در مدیریت هر چه بهتر کسب و کار و زندگی خود چندین کوچ و یا منتور را ملاقات نمایند تا مسیر موفقیت را برای خود هموارتر سازند. اما موضوع اساسی و مهم این است که اهداف و نیاز های خود را شناسایی نمایید و متناسب به آن ها تصمییم بگیرید که در فرایند کوچینگ با سرعت و دقت بیشتری به این هدف دست خواهید یافت.
دیدگاهها (0)